کد مطلب:129983 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:184

خواب ابن عباس و اطلاع آن به برخی مردم
احمد از ابن عباس نقل می كند كه گفت: «نیمروزی پیامبر (ص) را به خواب دیدم، در حالی كه ژولیده و غبارآلود بود و شیشه ای از خون به دست داشت. گفتم: پدر و مادرم به فدایتان باد. ای رسول خدا (ص)، این چیست؟ فرمود: این خون حسین و یاران اوست كه پیوسته از اول امروز آن را جمع می كنم. اما آن روز را شمارش كردیم و معلوم شد كه در آن روز به شهادت رسیده است». [1] .

ابن عساكر به نقل از علی بن زید بن جدعان گوید: «ابن عباس از خواب بیدار شد و كلمه ی استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) بر زبان راند و گفت: به خدا سوگند حسین (ع) كشته شد. یارانش به او گفتند: نه، این شدنی نیست. گفت: رسول خدا (ص) را دیدم كه شیشه ای از خون با خود داشت. پس فرمود: آیا می دانی كه امتم پس از من چه كردند؟ پسرم حسین (ع) را كشتند؛ و این خون او و یارانش هست كه نزد خدای عزوجل می برم. گوید: روز و ساعتی را كه این سخن را گفت نوشت. بیش از 24 روز طول نكشید كه در مدینه به آنان خبر رسید كه حسین (ع) در آن روز و در آن ساعت كشته شد». [2] .


زرندی گوید: در روایتی است كه ابن عباس در خواب بود. چون بیدار شد كلمه ی استرجاع بر زبان آورد. اهل مدینه ترسیدند و گفتند: چه شده؟ چه اتفاقی افتاده است؟ گفت: رسول خدا (ص) را دیدم كه چیزی از زمین برمی دارد. گفتم: پدر و مادرم فدایت باد، ای رسول خدا (ص)، این چه كاری است كه انجام می دهید؟ فرمود: خون حسین (ع) است كه به آسمان می برم. [3] .

به هر حال ابن عباس نسبت به فاجعه یقین حاصل كرد و مردم را از قتل حسین (ع) آگاه ساخت؛ و این چیزی است كه ابن اثیر بر آن تصریح كرده می گوید: ابن عباس گفت: «شبی كه حسین (ع) كشته شد رسول خدا (ص) را دیدم كه شیشه ای به دست داشت و در آن خون جمع می كرد. پرسیدم: ای رسول خدا (ص) این چیست؟ گفت: خون حسین (ع) و یاران اوست كه نزد خداوند متعال می برم. ابن عباس بامدادان مردم را از قتل حسین (ع) آگاه كرد و خوابش را باز گفت؛ و معلوم شد كه در آن روز كشته شده است» [4] .

ابن شهر آشوب در نقل خویش ویژگی هایی را ذكر كرده است كه از نقل آن ها ناگزیریم. گوید: پس از كشته شدن حسین (ع) ابن عباس رسول خدا (ص) را در خواب دید كه چهره اش غبارآلود، پاهایش برهنه و چشمانش گریان است؛ و دامن پیراهنش را به خود چسبانده بود و این آیه را می خواند: «و لا تحسبن الله غافلا عما یعمل الظالمون» [5] (و مپندار كه خداوند از آنچه ستمكاران می كنند غافل است)؛ و فرمود: من به كربلا رفتم و خون حسین (ع) را از زمین جمع كردم و اینك در دامن من است و می روم كه در حضور پروردگارم علیه آنها اقامه ی دعوی كنم». [6] .



[1] مسند احمد بن حنبل، ج 2، ص 283؛ المعجم الكبير، ج 3، ص 116، ح 2822؛ عبرات المصطفين، ج 2، ص 123؛ شرح الاخبار، ج 3، ص 168، ح 1110؛ الاستيعاب، ج 1، ص 381؛ تاريخ بغداد، ج 1، ص 142؛ المستدرك علي الصحيحين، ج 4، ص 398؛ مناقب علي بن ابي طالب (ع)، ص 78، ح 116؛ مقتل خوارزمي، ج 2، ص 94؛ ترجمة الامام الحسين (ع) از تاريخ دمشق، ص 385، ح 325؛ دلائل النبوة، ج 6، ص 471؛ الرد علي المتعصب العنيد، ص 52؛ أسد الغابة، ج 1، ص 22؛ اعلام الوري، ص 218؛ تذكرة الخواص، ص 268؛ تاريخ الخلفاء، ص 166؛ الخصائص الكبري، ص 126؛ نظم درر السمطين، ص 217؛ سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 315؛ تاريخ الاسلام، ص 17؛ تلخيص المستدرك، ج 4، ص 398؛ ذخائر العقبي، ص 158؛ الاصابة، ج 1، ص 335، الصواعق المحرقة، ص 294؛ تهذيب التهذيب، ج 2، ص 306؛ جواهر المطالب، ج2، ص 297؛ البداية و النهاية، ج 8، ص 202؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 194؛ تهذيب الكمال، ج 6، ص 439؛ بحارالانوار، ج 45، ص 231؛ عوالم، ج 17، ص 510، باب 4 ح 1؛ احقاق الحق - ملحقات - ج 11، ص 369؛ نيز ر. ك: مشكاة المصابيح، ص 572؛ الفضائل، قطيعي، ج 2، ص 780، طبق عبرات المصطفين، ج 2، ص 125.

[2] تاريخ مدينة دمشق، ج 14، ص 237 (ط دارالفكر دمشق)؛ مختصر تاريخ دمشق، ابن عساكر، ج 7، ص 152؛ كشف الغمة، ج 2، ص 56؛ كفاية الطالب، ص 428؛ البداية و النهاية، ج 8، ص 202؛ جواهر المطالب، ج 2، ص 297؛ احقاق الحق؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 194؛ تهذيب الكمال، ج 6، ص 439؛ بحارالانوار، ج 45، ص 231؛ عوالم، ج 17، ص 510، باب 4، ح 1؛ احقاق الحق - ملحقات - ج 11، ص 369؛ نيز ر. ك: مشكاة المصابيح، ص 572، الفضائل للقطيعي، ج 2، ص 780، طبق عبرات المصطفين، ج 2، ص 125.

[3] نظم درر السمطين، ص 218.

[4] الكامل في التاريخ، ج 4، ص 93.

[5] ابراهيم (14)، آيه 42.

[6] المناقب، ج 4، ص 84؛ نيز ر. ك: تسلية المجالس، ج 2، ص 441.